متن خوانی آقای امیرعلی نبویان

آرزو های دست نیافتنی گاهی در همین نزدیکی زندگی می کنند


مثل عاشقانه ترین لحظه ها


که اگر چشم به رویشان نبندی می آیند و دنیایت را نقاشی می کنند


حوصله می خواهد و کمی جسارت


درست مثل طعم اولین دوستت دارم در لحظه ای که اصلا انتظارش را نداشتی


وقتی از گام های مردد نمی ترسی و اعتماد می کنی به همین چشم های ساده


که روبه رویت نشسته و ماته نگاهت شده...


نمی توانی به خودت دروغ بگویی وقتی طپش های بی امان دلت


ساعت را به وقت آمدن کسی کوک می کند که می شناسیش اما به ماندنش مطمئن نیستی


اصلا چه فرقی می کند... ماندنی ها همیشه بی اتفاق ترین روز های زندگی را می سازند


بگذار این هراس بی دلیل، هر شب پا به دنیایت بگذارد


اینکه شاید این آخرین بار باشد و ادامه داشته باشد تا طعم گس: دیگر باید بروم


درست در لحظه ای که انتظارش را نداشتی...


AFqIa

متن خوانی آقای امیرعلی نبویان

سال های بعد دقیقا یعنی کی؟


یعنی کدام بعد از ظهر زمستانی که باز به یاد من بیوفتی؟


مثلا یک صدای دور، یک آهنگ آشنا که کسی در کوچه با سوت می نوازد


این آهنگ آشنا تو را پرت کند به بعد از ظهر آخر اسفند ماهی که منتظر کسی بودی


کسی که قرار بود در سال های بعد خاطره ات شود


تا هر وقت که ساعتت به خواب رفت به یادش بیوفتی


در سال های بعد که نمی دانم چقدر دلت برایم تنگ شده


چقدر دلم برایت تنگ شده...


اصلا نمی دانم آن لحظه ها واقعیت داشت یا رویایی بود که نیمه کاره مانده است


من که تمام زمستان را به دستکش و شالگردنم بدهکارم


و به بعد از ظهر های بی اتفاقی که قرار است سال های بعد خاطره شود


مثل دیروز هایی که امروز خاطره است


و من نمی دانم که چرا این قدر نگران سال های بعدم که مبادا از یاد تو بروم


و هیچ تلسمه در هیچ بعد از ظهر سرد زمستانی ای با یک استکان چای داغ شکسته نشود


گوش کن انگار کسی در کوچه آهنگی را می نوازد که منو تو عاشقش بودیم



0IMz6

متن خوانی آقای امیرعلی نبویان

دلگیر نیستم اما دلتنگت نمی شوم...


حتی دیگر به خوابت سرک نمی کشم


سلام میکنم... لبخند می زنم حتی گاهی منتظرت می مانم


اما دیگر هرگز دلتنگت نمی شوم


وقتی دلتنگی ام نه بهایی دارد و نه بهانه ای می شود که به یاد بیاوری کسی این حوالی خواب تو را می دید


شاید کنار این روز های بی اتفاق می شد برای بی قراری های گاه گاه من شانه ای باشی که نبودی


شاید اگر منه بی حوصله کمی صبور تر بودم


اگر تو باز هم سراغم را از جاده و باران و آسمان می گرفتی


اگر دیروز تا همیشه ادامه داشت و اینقدر زود به پایان نمی رسید


حالا برای همه چیز دنبال دلیل می گردم


برای آمدن...رفتن...خواب دیدن برای دلتنگی بی دلیل که آن روز ها دچارش بودم


برای تو که آن همه اشتیاق را ارزان فروختی


K18Iq