متن خوانی خانم بهنوش بختیاری

خواب دیدم سرمو چسبوندم به شیشه هواپیما


بعد یهو دیدم تو آسمونم


از این خوابا که نمیدونی چطور بین زمین و مکان جا به جا میشی بود


همین طور که وسط آسمون بودم


خونه ها کوچیک تر حقیر تر کوتاه تر و جنگل ها نقطه تر می شدند


اما تو اندازه خود واقعیت بودی...


رو زمین نشسته بودی منو نگاه می کردی منم نگات می کردم


نه خبری از نگرانی بود نه دلتنگی


نه دوست داشتم نه نداشتم...


بعد یهو قد بچگیم شدم با موهای چتری


دیگه هواپیما جای اینکه حرکت کنه همش بالا و بالاتر می رفت


نمی دونم ، نمی خوابم ، این چیه؟


اما تو به این کارا کار نداشته باش...


همش منو دوست داشته باش


که یه وقت نکنه سرمو بچسبونم به پنجره و برم... و نه دلتنگت بشم


نه خبری از نگرانی داشتنت باشه


Hd9jq

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد