متنی آرامش بخش خوانده شده توسط آقای بابک حمیدیان

غروبی که بی حضور پرنده ها به شب برسد

درست مثل تو میشود که بی حوصله و بی حرف به خواب رفته باشی

یک قیچی در دست گرفته ای و هرچه من در کنارت بوده ریخته ای روی زمین


یادت هست؟

تو عکسی که همین چند لحظه پیش مرا از تویش بریدی،

خورشید داشت بین ما غروب میکرد


این غروب هم طلایی ست، مثل تو

این غروب تنها نیست پرنده ها بدرقه اش می کنند

تو هم تنها نباش ، انقدر از من بیزار نباش

و این سکوت بی غروب را بشکن

خورشید هم غروب دارد نگاه کن...


مگر یک غروب چقدر عمر دارد؟

صدایت که زدم چرا نگاهم نکردی؟

اصلا مگر یک پلک زدن این دوربین چقدر از یک غروب را در خودش نگه میدارد؟

فقط یک لحظه بود...


بیا این بار غروب را از دید من نگاه کن

شاید بفهمی چقدر شبیهش شده ای


تمام شد ... شب شده

ببین همه جا تاریک شده،ببین

و ماه دارد خودش را میکشاند بالای سرمان


بیا کنار عکس غروب همین امروز

زیر نور ماه همین امشب،چای بنوشیم


فردا که بیاید من نیستم که آمدن غروب را بیاد بیاورم...


http://0up.ir/up10/guest/index_a5839.png


نظرات 2 + ارسال نظر
عارفه سه‌شنبه 23 دی 1393 ساعت 13:47 http://radiohaftiha.blogfa.com

خیلی متن قشنگ بود ........
الان من ذوق مرگ شدم

آره منم عاشقشممممممممممممممممم

عارفه سه‌شنبه 23 دی 1393 ساعت 13:41 http://radio7bama.persianblog.ir/

:(

چرا ناراحت آخه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد