متنی که آقای امیرعلی نبویان ابتدای برنامه خواندند

صدایش به نرمی اولین نسیم صبح فروردین بود...آرام و آشنا


مثل تپش های تند و عاشقانه ی قلبم در پیچ کوچه ای که نمی شناختمش


فقط انگار کسی قبل از من از آن کوچه گذشته بود،


که صدایش به نرمی اولین نسیم صبح فروردین بود


در انتظار کسی نبودم، تنها می خواستم صدایی مرا به یاد آن خاطره ی دور بیندازد

خاطره ای که دیگر نبود،


ولی گاهی از پشت دیوار همان کوچه سرک میکشید و مرا به اسم کوچکم صدا می کرد

من دلم لرزید اما میترسیدم پلک بزنم


میترسیدم حتی فراموش کنم که چطور به آغاز این داستان بازگردم


آن جا که هنوز نه صدایی بود و نه دلی که بر باد رفته باشد


نه خواب بود و نه بیداری

ولی هرچه بود مثل رویایی دور دست...از سرزمین دیگری آمده بود انگار


صدایی که آمد ماندگار شد و تمام خاطراتم را از آن خود کرد


http://0up.ir/up10/guest/index_126cf.png

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد